نوشته شده توسط: سیدمحمد سجادی
فضیلت خدمت بیش از عبادت است
برویم سراغ روایات از برکات جمهوری اسلامی این
است که ماه رمضان ماه برکت وماه حل مشکلات مومنین است،مشکل یک مسلمانی را حل کنید از اینکه یک ماه روزه بگیری ثوابش بیشتر است .
حدیث داریم که حضرت (علیه السلام) فرمود: من سرّ مؤمنا - هر کسی یک مؤمنی را مسرور کند. فقد سرّنی و من سرّنی فقد سرّالله و وقتی پیامبر را مسرور کنید خدا را مسرور کردهاید.
«ما عبدالله بشی من ادخال السرور علی المؤمن»: هیچ عبادتی بالاتر از این نیست که آدم یک مؤمنی را بخنداند. ادخال سرور گاهی به این است که وامش را حل کنی، گاهی غم هست غمش را برطرف کنی.
خوب «من نفّس من اخیه المؤمن کربة» اگر خدمت به مردم کردی گردهای را از کار مؤمنی برداشتی حالی آمد و گفت: ای خدا پدرت را بیامرزد. «من نفّس مننن اخیه المؤمن کربة من کرب الدنیا نفّس الله له سبین کربة من کرب الاخره» اگر یک گره کور از زندگی یک مؤمن باز کنی خداوند هفتاد گره کور از مشکلات آخرتت در قیامت باز می کند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «من کفّارات الذنوب العظام اغاثة الملهوفتها و التنفیس عن المکروب» در نهج البلاغه داریم بعضی از گناهان با اشک و جمکران و سمع الله و دعای کمیل حلّ نمی شود. گناه بزرگ کردهای؟ در مقابل یک مشکلی را از زندگی مؤمن حل کنی «من کفارات الذنوب العظام» کفّاره ذنوب بزرگ این است که یک مسلمانی را نجات بدهی هستند افرادی که می گویند آقا حالا ما یک کردهایم چکنیم گرهای از یک مسلمان باز کن خدا گناهت را می بخشد، اصلاً خدمت به مردم باعث می شود که نعمت به دستت بماند و اگر خدمت نکنی از دستت می رود.
حاجات مردم نعمت های خداست
حدیث داریم: «یا جابر من کثرت نعم الله علیه کثرت حوائج الناس الیه و من قام بما یحب عرضه الله بالدوام والبقاء من لم یقم عرضّه الله الزوال والفناء»
خداوند نعمت داده که مشکل مردم را حل کنی اگر حل کردی خداوند نعمت را برایت نگه می دارد و اگر حل نکردی خدا نعمت را از تو می گیرید.
در قرآن هم داریم - سورهای است در قرآن به نام سوره فجر و لیال عشر - توی این سوره می گوید که؛ گاهی انسان می گوید امسال خوب شد خدا به ما لطف کرده «ربّ اکرمن» یکسال می گوید ربّ اهاننِ خدا به من اهانت کرده «کلاّ» اینطور نیست که خداوند اهانت کرده «بل لا تکرمون الیتیم» پارسال بهت دادیم به یتیم ندادی ازت گرفتیم «و لا تحاضّون علی طعام المسکین» دادیم به فکر گرسنهها نبودی، ماشین دادیم افراد مختلفی را در راه دیدی و سوارش نکردی بله یک وقت است نمی شناسی و یا به او شک داری بله، اما اگر قشنگ می شناسی و یا می دانی این با این شرائط و سن پیری مثلاً هیچ خطری هم ندارد. راحت می خورد، می گویی بمن چه مگر من نوکرش هستم مگر من شوفرشم، خیلیها دلشان می خواهد بروند مکه می گویند ما پول نداریم؛ حدیث داریم، کسانی که پا شوند مشکل مسلمانها را حل کنند، قدمهایی که برمی دارند مثل اینکه در مکه بین صفا و مروه قدم بر داشتند، صفا و مروه 400 متر است یک خیابان سرپوشیده چسبیده به مسجد الحرام، حاجیها یکی از واجباتشان این است که بعد از اینکه لباس طبیعیشان را می کنند و دو تا حوار می پوشند هفت بار دور خانه خدا می گردند، نماز می خوانند بعد از آن هفت بار و نماز سعی بین صفا و مروة؛ حدیث داریم: «الماشی فی حاجه اخیه» کسی اگر پا شود دنبال حلّ مشکل مسلمانها برود «کالساعی بین الصفا و المروة» مثل کسی است که بین صفا و مروه «و قاضی حاجته» اگر کسی مشکل یک مسلمان را حل کنند «کالمتشحث بدمه یوم بدر واحد فی سبیل الله» مثل شهیدی است که در خون خودش می غلطد. خیلی است، کسی اگر مشکل یک مسلمان را حل کند انگار در خون خودش می غلطد ثواب شهید دارد. این هم ثواب شهیدان بدر و اُحد. که در کنار پیامبر (ص) بودند. قدم زدن برای حل مشکل مثل قدم زدن در مکه است، حلّ مشکل مثل شهید شدن در راه خدا و کنار پیامبر اکرم در جنگ بدر و احد، حلّ مشکل این که کلید بماند، خوب
- «من کفی ذلیلا» اگر یک نابینایی را شما دیدید و مشکل نابینا را حل کردید خداوند برائت از آتش را برای شما ثبت می کند و 70 گره از کار شما باز می کند، کمک به نابینا.
حضور علی بن یقطین در دربار عباسیان
وزیری بود به نام علی بن یقطین شیعه بود، امام کاظم (ع) فرمود تو شیعه هستی برو توی دستگاه بنی عباس که شیعیان ما که گذارشان افتاد به حکومت، آنجا مشکل شیعهها را باز کن، فرمود: «من سرّ مؤمنا» اگر یک مؤمنی را مسرور کند «فبالله بدأ» خدا را مسرور کرده «و بالنبّی ثنی» دوّم پیغمبر را شاد کرد «و بنا ثلث» سوم اینکه ما را شاد کرده. باز فرمود: «ان لله حسنة ادّخرها للثلاثه» خداوند یک اجرهایی دارد برای سه نفر ذخیره کرده است یکی برای امام عادل، رهبر عادل، و یکی برای کسی که مالش را در اختیار مؤمن قرار بدهد، حالا این جملهاش را می ترسم غلط معنا کرده باشم نمی دانم، «و من سعی لاخیه المؤمن فی حاجته» کسی که برای حاجت مؤمن تلاش کند. اجرهایی را خداوند ذخیره کرده برای سه گروه، یکی رهبر عادل و یکی هم مؤمنی که پا شود و رفع مشکل کند. البته معنای حلّ مشکل هم این نیست که پول نگیریم ما هدفمان از اینکه مثلاً فرض کنید آمدهایم توی این فنّی حرفهای، وزارت کار و امور اجتماعی، توی این کارگاه و آموزشگاه هدف ما خدمت به مردم است. هدف که بالا باشد نان و آب هم می رسد، مسافرهای هواپیمایی وقتی می نشینند یک چیزی هم می دهند به آنها بخورند، شکلاتی، غذایی ولی احدی از مسافرین هواپیما به نیت خوراک وارد هواپیما نمی شود از خوراک استفاده می کنند ولی یکی از آنها هم به قصد شکلات توی هواپیما نمی رود. سفر، هدف باید بالا باشد از دنیا هم باید استفاده کرد، درست مثل خورشید، ما از نور خورشید استفاده می کنیم اما خیره نمی شویم به نور آن که کور می شویم، به نور خورشید نگاه نمی کنیم اما از نور خورشید استفاده می کنیم. شما وقتی کنار رودخانه دیدی بچهای را سیل می برد شرف و دین و اخلاق و انسانیت به شما می گوید این را نجات بده و هیچ انگیزهای جز نجات مسلمان ندارد حالا بعد هم ممکن است پدرش خوشحال شد هدیه هم به شما داد اما شما چیزی خواهد داد یا نه اینکه نمی شود مشکل مسلمان را حل کنید و به فکر اجرش نباشید.
«لا نرید منکم جزاء» برای خدا اقدام کنید خداوند از هزار راه جبران می کند. قرآن می گوید: اگر تو بردی خدا قیام کردی و تقوا داشتی از راههایی که تو گمان نداری و صنعت را خوب می کنیم از راههایی که فکرش را نمی کردید.
منتظر مطالب جدید ما باشید
نظرات شما را ببینیم